❤ρєѕαяє тαηнα❤
تا ابد دوست دارم تنها بهانه ی زندگی...

تنها که باشی آرزو می کنی کاش یک نفر اسمت را صدا کند ؛ حتی اشتباهی!

برچسب:, | | MohammadReza |

این روزها که می گذرد: یک ترانه ی تلخ ؛ قصه ی تنهایی های مرا می سراید! سمفونی گوش خراشی است ، روزهاست پنبه دگر فایده ندارد! باید باور کنم: ... تنهایم ...

برچسب:, | | MohammadReza |

دلم اصرار دارد فریاد بزند که تنهایم ؛ اما . . . من جلوی دهانش را می گیرم ، وقتی می دانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!

برچسب:, | | MohammadReza |

گاهی دلم میخواد: یکی ازم اجازه بگیره که بیاد توی تنهاییم! و من اجازه ندم! و اون بی تفاوت به مخالفتم ، بیاد تو و بغلم کنه و آروم در گوشم بگه: مگه من مُردم که تو تنها بمونی . . . ؟!

برچسب:, | | MohammadReza |

تنهایی را؛ ترجیح می دهم به تن هایی که روحشان با دیگری است!

برچسب:, | | MohammadReza |

خودت که باشی ، می شوی هیچ؛ مثل آب صاف و زلال ، که دیده نمی شود! این است تنهایی ...

برچسب:, | | MohammadReza |

تنهایی یعنی: کسی نباشه بهت بگه: ❤ دوستت دارم ❤ و بدون تو نمیتونم! تنهایی یعنی: خودت با خودت عاشقی کنی! خودت هم عاشق خودت باشی هم معشوق خودت! تنهایی یعنی: خودت باشی و خودت! فقط خودت...

برچسب:, | | MohammadReza |

و چه لذتی است در تنهایی؛ باور نداری؟ از خدا بپرس!

برچسب:, | | MohammadReza |

دروغ گفته اند که " ها " علامت جمع است! پس چرا وقتی تن ها را جمع کردم؛ خودم ماندم و خودم؟

برچسب:, | | MohammadReza |

 

 

تو دریایی و من موجی اسیرم

که می خواهم در آغوشت بمیرم

بیا دریای من آغوش بر کش

نمی خواهم جدا از تو بمیرم

 

برچسب:, | | MohammadReza |

زندگی رقص واژگان است؛ یکی به جرم تفاوت تنهاست ، یکی به جرم تنهایی متفاوت!

برچسب:, | | MohammadReza |



بهش بگو دوستت دارم

اگه وقتی می خنده خوشگل تر می شه
اگه صداش بی نظیره
اگه خوب شرایط ِ بحرانی رو کنترل می کنه
اگه بهتون آرامش میده.
اگه می تونه غافلگیرتون کنه.
اگه دوست دارین سربه سرش بذارید که بهتون بگه دیوونه
اگه بهش می گید رفتم ،که نرو گفتنش رو بشنوید
اگه مهربونه
اگه ماهه
اگه خوبه
اگه دست هاشو دوست دارید
بهش بگید خب....!
بهش بگید ...
تا دیر نشده ...!

 

برچسب:, | | MohammadReza |

 

زندگــــــــــــــــــــی تمامـــــــــــــشـ خطـــــــــــــــــــای دیــــــــد اســـــــت..

من تـــــــــــــــو را میبینـــــــــــم....تـــــــــو مرا نمـــــــــــــیبینی....

  

برچسب:, | | MohammadReza |

 

عشــق عشــــق عشـــــــق نمي دانم

كه اين عشق چگونه بركوير خشك قلبم باريد

كه دل بي خبرم عاشق شد و به عشقش

مي بالد ، نمي دانم مي داند

كه با ديدنش مي رود از تن وجانم خستگي
نمي دانم تا كي عاشق مي ماند

نمي دانم مي داند بدون او بي قرارم ، هيچم ، پيچم

نمي دانم مي داند در انتظار فرداي با او بودنم
نمي دانم چگونه سر کنم لحظات بي او بودن را

نمي دانم مي داند كه هيچگاه عشق واقعي نمي ميرد
نمي دانم مي داند دوست ندارم

در

   روياي كسي ديگر باشم

♥ دوست دارم عشق همیشگیم ♥


برچسب:, | | MohammadReza |

 

ای از عشق پاک من هميشه مست ، من تو را آسان نياوردم به دست

من تو را آسان نياوردم به دست

بارها اين کودک احساس من ، زير باران های اشک من نشست

من تو را آسان نياوردم به دست

در دل آتش نشستن ، کارآسانی نبود

راه را بر اشک بستن ، کار آسانی نبود

با غروری هم قد و بالای بام آسمان

بارها در خود شکستن ، کار آسانی نبود

بارها اين دل به جرم عاشقی ، زير سنگينی بار غم شکست

من تو را آسان نياوردم به دست

در به دست آوردنت ، بردباريها شده

بیقراری ها شده ، شب زنده داری ها شده

در به دست آوردنت ، پايداري ها شده

با ظلم و جور روزگار ، سازگاري ها شده

ای از عشق پاک من هميشه مست ، من تو را آسان نياوردم به دست

من تو را آسان نياوردم به دست

بارها اين کودک احساس من ، زير باران های اشک من نشست

من تو را آسان نياوردم به دست

برچسب:, | | MohammadReza |

 


يه پسر بود که زندگي ساده و معمولي داشت اصلا نميدونست عشق چيه عاشق به کي ميگن تا حالا هم هيچکس

رو بيشتر از خودش دوست نداشته بود و هرکي رو هم که ميديد داره به خاطر عشقش گريه ميکنه بهش ميخنديد

هرکي که ميومد بهش ميگفت من يکي رو دوست دارم بهش ميگفت دوست داشتن و عاشقي مال تو کتاب ها و

فيلم هاست ....

ادامه داستان رو حتما بخونید


برچسب:, | | MohammadReza |

 


 

سرآغاز نامه عاشقانه ، با نام تو مینویسم صادقانه

 ای هم نفس من ... هم قفس من

از عشق مینویسم ، از محبت هایت

تا پای جان می نشینم چشم به راهت، ای همه بهانه

مینویسم یک کلام ، عاشقانه : دوستت دارم

یک نفس در این نامه ، بی بهانه فریاد می زنم

که تا آخرین نفس هم نفس تو هستم

 

می نویسم تا شاید اندکی بکاهد از اندوه بی پایان قلبم را

مینویسم این نامه عاشقانه را که بگویم همیشه به یاد ت هستم ، ای نازنین !

با قلمی از جنس محبت ، با احساسی به قشنگی عشق ، با یک دنیا حرفهای عاشقانه از قلب مهربان تو مینویسم

بی بهانه ، که بی نهایت تا قیامت دوستت دارم

اینک که از تو مینویسم ، برای تو مینویسم ، به یاد تو مینویسم... نامه از قطره های اشکم خیس خیس شده ، جای

قطره های اشکم مانده و چشمهایم بهانه گیر شده ... بهانه چشمهایت را دارد

دلتنگت هستم عزیزم ، دلتنگی را از جملاتی که برایت در نامه نوشته ام میتوان حس کرد ... نامه ام پر از بهانه

است ... ای تنها بهانه برای بودنم

سراسر نامه حس کن درد دل مرا ... چقدر تنهایم ... بی چشمهایت تنهایم

بهانه دستهایت را دارد این دستهایم

ای بهونه من

مواظب دلت باش ای بهترینم

دوستدارم عشق همیشگیم


 

برچسب:, | | MohammadReza |

 

در دو سوی رود ایستاده ایم

هر دو بیقرار

قایقی نبود و نیست

لحظه‌ای بخند

تا تمام رود را شنا کنم

گریه‌ام گرفته است

بس که دوست دارمت

گریه‌ام گرفته است

لحظه‌ای بخند

تا مهار اشک را رها کنم

خواب بودم ای عزیز

آمدی دل مرا صدا زدی

تا که چشم باز کردم از خودم

جز نگاه عاشقی نمانده بود!

عشق ذره ذره آشکار می‌شود

من ولی

داد می‌ زنم که عاشقم

لحظه‌ای بخند

تا تمام شهر را صدا کنم

عاشقم عاشق


 

برچسب:, | | MohammadReza |

 

یه روز یه دختره یه پسره رو توخیابون می بینه

خیلی ازش خوشش میاد ... خلاصه هر کاری می کنه که دل پسره رو بدست بیاره ، پسره اعتنایی نمیکنه

چرا ؟؟؟ چون فکر میکنه همه دخترا مثه همن

ازقصه ها شنیده بوده که دخترا بی وفان

خلاصه می گذره سه چهار روز و پسره هم دل میده به دختره

خلاصه باهم دوس میشن و این دوستی می کشه تا یک سال ، دوسال ، سه سال ، چهار و پنج ... همینطوری باهم

بزرگ میشن

خلاصه بعد از این همه سال که با هم دوست بودن ، پسره به دختره میگه : چقدردوستم داری ؟

دختره با مکث زیاد میگه : فکرنکنم اندازه ای داشته باشه !

پسره میگه : مگه میشه آدم هیچ عشقشو دوس نداشته باشه ؟

دختره میگه : نه ... نه اینکه دوستت ندارم ، اندازه نداره

دختره از پسره می پرسه : توچی ؟ تو چقدر منو دوس داری ؟


پسره هم مکث زیاد میکنه ، میگه ... میگه : خیلی دوستت دارم ... بیشتر از اون چیزی که فکرشو بکنی

روزها میگذره ... شب ها می گذره ... پسره یه فکری به نظرش میرسه ... میگه : میخوام این فکر رو عملی کنم

می خواس عشق خودشو امتحان کنه

تا اینکه یه روز میرسه بهش میگه ... بهش میگه : من یه بیماری دارم که فکر نکنم تا چند روز دیگه بیشتر دووم

بیارم ... !

راستی اگه من بمیرم توچکار میکنی ؟

دختره یه ذره اشک تو چشماش جمع میشه و میگه : این چه حرفیه میزنی ؟ دوس ندارم بشنوم

خلاصه حرفو عوض میکنه و میگه : توچی ؟ تو که بمیری ، منم میمیرم ... فکرمی کنی خیلی ساده اس تنهایی بدون

تو بودن ؟

پسره میگه : نه ... بگوحالا

دختره میگه : نمی دونم چکارمی کنم ولی اگه من مردم چی ؟

پسره بهش میگه : امتحانش مجانیه ...! اگه تومردی بهت میگم چکار می کنم

خلاصه اتفاق میفته پسره یه نقشه میکشه که یه قتل الکی رخ بده

تا اینکه به ذهنش می رسه الکی خودشو به کشتن بده تا ببینه اون دختره چکارمیکنه

خلاصه تشییع جنازه ای واسه پسره می گیرن و دفنش میکنن و پسره یه جا قایم میشه میبینه دختره فقط یه شاخه

گل رز قرمز میاره میندازه و میره

تا اینکه میبینه واقعا اهمیتی بهش نداده ... دختره با کس دیگه ای رفته

خیلی غمگین شده بود ... دنیاش خیلی بی رنگ شده بود

تا اینکه بعد از چند روز دختره تصادف میکنه و میمیره

دختره رو دفن میکنن ... هیشکی سرمزارش نیست

پسره با یه شاخه گل یاس سفید یا نه با یه دسته گل یاس سفید میاد سر قبر دختره بهش میگه:

اون لحظه بود که این سوالو ازم پرسیدی : اگه مردی چکار میکنم ؟ این کارو میکنم ... تموم یاس های سفیدو با خون

خودم قرمز میکنم

برچسب:, | | MohammadReza |

 

 

می خواهم امشب از ماه قول بگیرم که هر وقت دلم برایت تنگ شد

 

 در دایره حضورش تو را به من نشان دهد

   می خواهم امشب با رازقی ها عهد ببندم

   هر وقت دلم هوای تو را کرد

   عطر حضور مهربان تو را با من هم قسمت کنند

   می خواهم امشب با دریای خاطره ها قرار بگذارم

که هروقت امواج پر تلاطم یادها خواستند قایق احساس مرا بشکنند

دست امید و آرزوی تو مرا نجات دهد

می خواهم امشب با تمام قلب هایی که احساس مرا می فهمند و می شنوند

پیمان ببندم که هر وقت صدای قلب بی قرار م را هم شنیدند

عشقم را سوار بر ضربانهای بی تابی به تو برسانند

 دوستت دارم نفسم


 

برچسب:, | | MohammadReza |

 


 

دلم براي کسي تنگ است که آفتاب صداقت را

به ميهماني گلهاي باغ مي آورد
 
و گيسوان بلندش را به بادها مي داد

و دستهاي سپيدش را به آب مي بخشيد

دلم براي کسي تنگ است

که چشمهاي قشنگش را

به عمق آبي درياي واژگون مي دوخت

و شعرهاي خوشي چون پرنده ها مي خواند

دلم براي کسي تنگ است

که همچو کودک معصومي
 
دلش براي دلم مي سوخت

و مهرباني را نثار من مي کرد

دلم براي کسي تنگ است

که تا شمال ترين شمال با من رفت
 
و در جنوب ترين جنوب با من بود

کسي که بي من ماند

کسي که با من نيست

کسي که . . .

 

برچسب:, | | MohammadReza |

 

 

دستم را بگیری و زیر گوشم زمزمه کنی

که پشتِ خواب های نا آرامِ تو

چیزی بیش از نگرانی‌هایِ زنانه نیست

دستت را بگیرم و زیر گوشت زمزمه کنم

که پشتِ نگرانی‌هایِ زنانه ی من

مردی ایستاده

که دیوانه وار دوستش دارم

...

من هم معتقدم که مردان از مریخ می‌آیند و زنان از ونوس


 

برچسب:, | | MohammadReza |

 


شیوه ی دلبری و ناز ، اگر سوخت مرا

غمزه ی چشم سیاه تو بیاموخت مرا

صف مژگان همه آراستی از جانب دل

خم ابروی کمان تو سپر دوخت مرا

سر فرو برده چو شمعی به گریبان بودم

شعله ی سرکش عشق تو بر افروخت مرا

من که پر میزد از آهم ، غم هستی به فلک

آهی از سینه برآوردی و پر سوخت مرا

خط و خال و خط و ابروی تو ای مونس جان

ز تماشای جهان ، راه نظر دوخت مرا

دل غم دیده به سرپنجه ی سیمین تو بود

لب لعل تو غزلهای تر آموخت مرا


 

برچسب:, | | MohammadReza |

 

آســمـان هـــم کـه بـاشــی

بغلــت خـواهــم کـرد

فــکر گــستـردگـی واژه نبــاش

هـمه در گــوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد


پـُـر از عـاشـقـانـه ای تـو

دیـگر ازخـدا چـه بـخواهـم ؟


 

برچسب:, | | MohammadReza |

 


من ، امیدی را در خود باور ساخته ام

تار و پودرش را ، با عشق تو پرداخته ام

مثل تابیدن مهری در دل

مثل جوشیدن شعری از جان

مثل بالیدن عطری در گل

جریان خواهم یافت

راه خواهم افتاد

باز از ریشه به برگ

باز ، از "بود"  به  "هست"

باز ، از خاموشی تا فریاد

دوســــــــــــتدارم عــــــــــشق  مـــــــــــــــن


 

برچسب:, | | MohammadReza |

 

 

دیدن عکسهایت ، شنیدن صدایت ، تکرار خاطره هاست

خاطره هایی به رنگ سبز ، به شیرینی لحظه های کنار تو بودن

کاش دوباره خاطره ها تکرار شوند

کاش دوباره در کنار هم بنشینیم و من از بی تابی و بی قراری دلم برایت بگویم

راه رفتن در کنارت آرزوییست همیشگی

گرچه دلم میخواهد همیشه در کنارم باشی اما روزگار چنین نمی خواهد

و من به همان چند لحظه در کنار تو بودن نیز قانعم

♥ دوســــــــــــــــــــــــــــــــتدارم ♥ عشــــــــــــــــــــــــــــق مـــــــــــن ♥

برچسب:, | | MohammadReza |

 

گفته بودم با مردی خواهم بود که عاشقش باشم

گفته بودم که عشق آن است که مرا ، لااقل مرا ، شاعر کند
 
گفته بودم مردی را می خواهم که قرار را از من گرفته باشد
 
که خشمش ، لبخندش ، اشکش ، قهرش و حتی توهینش را دوست داشته باشم

گفته بودم که او همه هستی من خواهد بود ، تنها نگفته بودم ، حتی اگر من همه هستی او نباشم
 
من او را پیدا کرده ام ، من تو را پیدا کرده ام. بیهوده به دنبال او می گشتم. من او را داشتم و نمی دانستم چون

نمیدانستم همیشه قدیمی ترین چیزها آن هایی نیستند که در دوردست ها به دنبالشان میگردیم. گاهی همه

هستی در کنارماست ، کم سویی چشم هاست که

مارا به بیراهه می اندازد
 
عشقم ، عشق من

بیراهه هایی را که رفته ایم به گذشته بسپار

و

گذشته را به باد

راه زندگی برای هیچ کس رو به گذشته نبوده است

زندگی رو به فرداست که ادامه دارد ، نه امروز

m♥ عاشقانه دوستت دارم عشق من
♥n


 

برچسب:, | | MohammadReza |

 


خودم با خودم آشتی می کنم

خودم با خودم هی به هم می زنم

من  اونقدر تنها شدم بعد تو

که با سایه ام اینجا قدم می زنم


بدون بهونه بدونه دلیل

برای خودم عطر و گل می خرم

مث آدم هایی که دیوونه ان

صدات می کنم اسمت و می برم


ته تنهایی همین جاست که میگن

این همون آخر دنیاست که میگن

خودم با خودم زندگی می کنم

خودم میگم و هی خودم می شوم


دلم خیلی از دست دنیا پره

صدای تورو کم می شنوم

خودم با خودم درد و دل می کنم

تا از گریه از غصه خوابم بره


می دونم نمی فهمی تو این اتاق

چقدر زندگی بی تو سخت می گذره

دوســــــــــــــــــــتدارم عشـــــــــق مـــــــــــــــن

برچسب:, | | MohammadReza |

 


Find a guy who calls you beautiful instead of hot

به دنبال کسی باش که تو را به خاطر زیبایی های وجودت زیبا خطاب کند نه به خاطر جذابیتهای ظاهریت


Who calls you back when you hang up on him

کسی که دوباره با تو تماس بگیرد حتی وقتی تلفنهایش را قطع می کنی


who will stay awake just to watch you sleep

کسی که بیدار خواهد ماند تا سیمای تو را در هنگام خواب نظاره کند


wait for the guy who kisses your forehead

در انتظار کسی باش که مایل باشد پیشانی تو را ببوسد [حمایتگر تو باشد]


who wants to show you off to world when you are in your sweats

کسی که مایل باشد  حتی  در زمانی که درساده ترین لباس  هستی تورا به دنیا نشان دهد


who holds your hand in front of his friends

کسی که دست تو را در مقابل دوستانش در دست بگیرد


wait for the one who is constantly reminding you how much

he cares about you and how lucky he is to have you

در انتظار کسی باش که بی وقفه به یاد توبیاورد که تا چه اندازه برایش مهم هستی

و نگران توست و چه قدر خوشبخت است که تو را در کنارش دارد


wait for the one who turns to his friends and says that’s her

در انتظار کسی باش که زمانی که تو را می بیند به دوستانش  بگوید اون خودشه

[همان کسی  که می خواستم]

برچسب:, | | MohammadReza |

 


از آغاز مي گويم برايت

از آن زمان که به تو رسيدم

از عشق تا عقل از عقل تا شعر

من تو را در لحظه هاي تنهايي

از ميان نوشته هايم جستم

آن زمان که نگاه ها برايم معنا نداشت

آمدي

و معناي دوباره به تصورم دادي

معناي عشق دوباره معناي نفس کشيدن در هواي عشق

معناي زندگی

 

برچسب:, | | MohammadReza |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد